صدای دخترک

دنيا

 

 

صدای دخترک در پیچ این سکوت ابدی گم میشد

و خود را تکرار کنان به صخره های بی سر انجام میکوبید

و باز صدا..

«تنها صداست که میماند »

در این هیاهوی تکراری صداها

دخترک در انعکاس صدای خود گم شده بود

وقتی در جستو جوی حقیقت بود

وقتی به دنبال انعکاس صدایی که دل سکوت را میشکافت و پیش میرفت میگشت

دخترک میخواست ازاین سکوت ابدی فرار کند

و تکرار کنان میخواند

«تنها صداست که میماند»

«تنها صداست که میماند»

«تنها صداست که...

« تنها ....

صدا تکرار کنان دل سکوت را میشکافت و پیش میرفت

اما دخترک دیگر نمیخواند

ترسید که در دریای تکراری صدایش غرق شود

دخترک دیگر نمیخواند و در سکوت

به زوزه ی ابهام آمیز صدایش گوش میداد

«تنها صداست که میماند»

 درد دل بیست و نهم  :

 میخوای باور کنی یا نه ؟ میخوام باور کنم هستی

+دیگه خسته تر از اونم بگم تنهامو میتونم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در برچسب:,ساعتتوسط donya | |